متن آهنگ فرصت از آلبوم فرصت
ساعت از دوی نصف شب گذشته خیابون تنگ
ظلمت جاده ها زیاد پاهام ناله های بد
یه گوله تو مخم پایان همه چیز و همه کس
قید دنیارو زدن درایی که به روم بستست
بهرام خستش بدون پینه بست دستام
خاطرات پاکی و کودکی هنوز هست باهام
هنوز شهوت زندگی بستی دل به کی ؟
دلمون خوشه بشینیم بختکی شعر بگیم
از اون روزایی که گذشته به سرعت نور
ذهن شاکی ناشی از بدن خاکی بود
قدرت کلمه هامو بریزم روی ورق
منتظر اینکه دشمنا بریزن ز هر طرف
نمیخام این دفعه شاخ بشم بگم سرترم
چونکه حس میکنم دیگه آب گذشته از سرم
دستام و نگا کن پایه ی هرگوه خلاق
شهرت و اعتبار ناشی از قدرت کلام
ثانیه مهلته برام واسه حرف زدن
از پشت نارو زدن و جلوم کف زدن
ولی فرصت هست هنوز واسه جبران
چونکه کلمات من مقدس تر از قرآن
نگو کفر میگم چونکه این ادعا حقه
از مادر زاییده نشده که بی اعتنا رد شه
از حرف من میدونم خیلیا هستن غرق من
پس بدونه بین من تو این فرق محضه
که من تفکر دارم و تو مغزت هرزه
تا که دستام سرد شه
میمونم و میخونم چون که فرصت دارم
کیان که فک میکنن جلوم من حرمت دارن
"کروس"
هنوز فرصت هست واسه زندگی
امید و زنده کردن تو وجودت واسه بندگی
نگو چرا الان دارم بهت لبخند میزنم
چون میخوام دریچه غم و از خودم بکنم
میخای شهرت من و به این فرصت برین
واسه رسیدن به من باید با سرعت برین
چون که راه من از راه امثال تو جداست
افتخار میکنی که با قدرت میگی
من بودم مردی که نشسته تو ساحل غم ها
هرچی نماز خوندی تا الان تو باطله اما
به این فک کن که هنوز هست واست امید
یه نگاه به دیروزه سیاه بساز فردای سفید
هنو نفس هست واسم واسه دم و باز دم
تو این قفس پس بازم زندگیمو باختم
شاید دیگه نیست هدف و انگیزه ای واسه موندن
خیلیا هستن که وصت نامم و خوندن
اگه تو مستی و هشیاری واسه من باش
واسه شکر واجب میارم من سر به سجود
خدایا شکرت واسه فرصت حیات
شکرت خدا واسه ی قدرتی که به من داد
سبزی به چمن داد فرصت به من و تو
پس تو هم با موج صدای من بزن فریاد
چون واسه ی فرصت زیستن تنم
خدایا بزرگترین عشق تو این دنیا منم