از انقلاب ترافیکش موند...
از آزادی میدونش...
از استقلال هتل و...
از جمهوری خیابونش...
سالهای سال گذشت و همچنان تولیدکنندگان ساندیس مینویسند :
از اینجا باز کنید
ولی مردم از اونجا باز میکنن
از انقلاب ترافیکش موند...
از آزادی میدونش...
از استقلال هتل و...
از جمهوری خیابونش...
سالهای سال گذشت و همچنان تولیدکنندگان ساندیس مینویسند :
از اینجا باز کنید
ولی مردم از اونجا باز میکنن
احسنت بر درایت شما !
تعجب می کنم از مردمی که در خیابونهای این شهر برای چیزی که اسمش رو آزادی گذاشتن میجنگن و کشته می شن و در عین حال به دشمن هاشون کمک می کنن که دشمن بمونن !
این متن نشونه هیچ حمایت یا مخالفتی با هیچ جنبشی نیست ، نه سبز و نه سیاه ! نه چپ و نه راست ! این فقط اظهار تعجب من از اتفاقیه که امشب در حال افتادن بود !
روی لبم زمین صدا میزنتم آروم در گوشم میگه بپر
بالا سرم آسمون زیر پاهام یه ساختموت سه طبقس
دو به شک توی برزخ بین خوب و بد بین خواب و بیداری
بی حرکت بیمار از همه خسته و بی زار
توی برزخ بیست تا سی سال افسردگی
بی حال از اون دنیا به این دنیا
از این صدا تا گوشِ تو شاید فاصله ای نیست
ولی پراز اتفاقِ پر از اتفاقِ بد بعدِ یه اشتباه خوب
چه خوب اشتباه کردم من، چه خوب
نگرد …
جیبامو نگرد اون چیزی که تو دنبالشی تو مخ منه جای دیگه نیست
یه نگاست که نقش می بنده تو چشام
یه تصویری که نمی شه کشید
مغزمو سوراخ کن توش جرقه اول یه دنیای خوبه
من که یه ورق مچاله شدم
که ارزشم شده دستخطی که رومه
از بچگی بهم گفتن بزرگ میشی یادت میره
من کوچیک شدم و یادم موند و این یادم داد
که واقعیت همیشه خلاف گفته هاشون خواهد بود نقطه
منم موسیقی متن لحظه هات
اگه زندگیت یه فیلم بر اساس واقعیته
با دلت بهم گوش کن
زندگی تپش وسط سینته
می دونم بیمار گونس ولی خالص ولی جالب
بعضی وقتا یه کسی رو می سازم تو خودم
که خودمو بکشم به چالش
از بچگی بهم گفتن بزرگ میشی یادت میره
من کوچیک شدم و یادم موند و این یادم داد
که واقعیت همیشه خلاف گفته هاشون خواهد بود نقطه
حاصل آخرین درگیری قلب و مغز من یه اشتباه خوب بود
من تو این جنگ رشد کردم جنگی که واسه من انگیزه شروع بود
زیر دستم یه مشت شعر نثر گونه بود