ورس بهرام :
واسه فرار از تن داره قرار رسما
پس ترسی ندارم از میله و زندونو دستبند
خستن اونا که جلو ما کمر بستن
نفسا خراب ذات یا از چاقی مستن
ورس بهرام :
واسه فرار از تن داره قرار رسما
پس ترسی ندارم از میله و زندونو دستبند
خستن اونا که جلو ما کمر بستن
نفسا خراب ذات یا از چاقی مستن
دست دست بابا دسخوش
خانوم یه قر بده امشب مارو بکش
ناز کن لبارو گاز بگیر
بگو برو ولی نکنه که راس بگی
باریکلا خانوم لبم
بهرام :
حروم زاده ها خوب میدونن عاقبت کل کل
نقطه ی مشترک بین ما با حیوون های جنگل
که ما هر دو وحشییم در مواقع جنگ
خاطراتی به جا مونده از زمانای اول
زمون گذشت یا شایدم من ازش گذشتم
بار و بندیل سفر آخرتو بستم
چی شد که شاشیدم به بخت خودم
بذر نفرتو پاشیدم با دست خودم
تو سن چیزای زیادی تجربه کردم
کروس :
بگو این دنیا نداره چیزی جز حقارت واسه ما
جز حقارت واسه ما
بگو خوندن من
نیست واسه بودن من تو این دنیا
ای خاک بر سر رپ ایران
که گند زدن توش داره میشه ویران
حالا که همه دارن میرنو رپ میخونن
همشون میگن که پای این حرف میمونن
فک میکنن با خوندن چنتا شر و ور
من با تو
توی ماشین نشستیم
بزار رو گاز پاتو
ولفگان اومده بیرون باز با تو
میخواد بگیره امشب فاز باتو
هی خانوما و آقایون گوش کنن
اگه راهکار جدیدی هست روش کنن
چون که امشب میخوام از الفبا رد بشم
واسه حرفای خیلیا میخوام من سد بشم
حالا بیان با من دست بدین بیعت کنین
ورس 1 :
کلاج 1 کلاج 2 کلاج 3
زدیم تو خیابون مخ داف مدرسه
بردیم تو مکان در آوردیم البسه
پاچه گرفتیم اون اول البته
ورس 1 :
نگاه کن توی آینه نقش از چین و چروک تو صوررتت
تار موی سفید پیدا قطره اشکی رو گونته
میشینی به سوگ به حسرت گذر عمر
خودت بگو حرفای من درسته یا که کفر
ساعت از دوی نصف شب گذشته خیابون تنگ
ظلمت جاده ها زیاد پاهام ناله های بد
یه گوله تو مخم پایان همه چیز و همه کس
قید دنیارو زدن درایی که به روم بستست
بهرام خستش بدون پینه بست دستام