[مقدمه]
در و وا کردم، رفتم تو
دیدم پنجره بازه تا ته
بیرون و نگاه کردم
دیدم نمیاد این منظره ها رو یادم
یهو رعد و برق زد
روشن شد صورت غریبه ها
از غریبگی پیش ما نباید حرف زد
[هم خوان ۱]
تیز و بیهویت مث آفتاب پاییز
فرو رفته بحران پوچی تا مغز تاریخ
[مقدمه]
در و وا کردم، رفتم تو
دیدم پنجره بازه تا ته
بیرون و نگاه کردم
دیدم نمیاد این منظره ها رو یادم
یهو رعد و برق زد
روشن شد صورت غریبه ها
از غریبگی پیش ما نباید حرف زد
[هم خوان ۱]
تیز و بیهویت مث آفتاب پاییز
فرو رفته بحران پوچی تا مغز تاریخ
ورس 1 : تیغه
نمیخوام پیش هیچ سوء تفاهمی بیاد
پس زیاد عزتتو بپیچ به بازی
ریش دست منه و قیچی
پس از سر خط شروع میکنم به مقدمه
ورس 1 [ بهرام ]:
دستات رو به من
واز بشه بیشتر تا گوشتو بدیُ بدونی که نیستم
چیزی که فکر میکنی تو واسه خودت
یه کوه ساختی و فکر می کنی واسه توئه
نیموش :
اگه تورو اوردم تو رپ فارسی
یه چیزی جدید و اون یه سبک خاصی
شاید بعضی ها منو بکنن در به در
رپ باید پیشرفت کنه با طرح من
ورس 1 : بهرام
ما باهمیم باهمین امکانات کمم تو عرشیم
حالا حالا هم نمیفهمین داریم تو سر چی
من هستم با رپ تا وقتی پهنه بساط حرفم
چون کسی واسه کسی نفرستاده کارت دعوت